درنگی بر نقش زاینده‌رود در امتداد حیات فرهنگی و گردشگری اصفهان

در نوروز امسال و پس از بازگشایی زاینده‌رود، شاهد استقبال میلیونی گردشگران نوروزی از محور تاریخی و طبیعی زاینده‌رود همچون دیگر جاذبه‌های اصفهان بودیم، لذا این مطلب بهانه‌ای شد تا در این گفتار، درنگی هرچند کوتاه به نقش این رود در امتداد حیات فرهنگی و تمدنی فلات مرکزی ایران و همچنین کارکرد این رود در استمرار حیات صنعت گردشگری اصفهان به‌ویژه در جهان پسا کرونا داشته باشیم.

بی‌تردید نیاکان خداجویمان نقشی بی‌بدیل در شکل‌گیری یکی از ارزشمندترین و بزرگ‌ترین تمدن‌های بشری در فلات مرکزی ایران ایفا کرده‌اند، به‌گونه‌ای که پیشینه حیات متمدنانه بشر در این بخش از زمین خدا به بیش از هفت هزار سال قبل می‌رسد.
حال با در نظر گرفتن این نکته، یادآوری این مطلب خالی از لطف نیست که امروزه نام بسیاری از تمدن‌های بزرگ جهان همچون بین‌النهرین با رودهای دجله و فرات، آسیای میانه (ماوراءالنهر) با رودهای سیحون و جیحون و مصر با رود نیل پیوند خورده، به‌این‌ترتیب بر کسی پوشیده نیست که نام تمدن باستانی و کهن فلات مرکزی ایران نیز با زاینده‌رود پیوند خورده است، بنابراین هرگاه سخن از فرهنگ و تمدن غنی و تاریخی فلات مرکزی ایران در سیر تطور تاریخ این سرزمین به میان می‌آید نمی‌توان نام رود تمدن ساز زاینده‌رود در شکل‌گیری و امتداد حیات اجتماعی مردمان پهنه فرهنگی اصفهان را نادیده انگاشت.
زاینده‌رود و نقش آن در شکل‌گیری حیات اجتماعی اصفهان
بی‌تردید امروزه جهان شهر اصفهان به‌عنوان یکی از معتبرترین شهرهای ایران و جهان شناخته می‌شود به‌گونه‌ای که بسیاری از بزرگان و دانشمندان در علوم مختلف انسانی، طبیعی و حتی فنی و مهندسی در حوزه‌های تخصصی خود در وصف این شهر، بزرگان آن و علوم رایج در آن در طول تاریخ در گفتار و نوشته‌های خود سخن‌ها رانده‌اند، لکن پیشینه تاریخی این پهنه عظیم فرهنگی علی‌رغم نام پرآوازه آن به‌واسطه قدمت کهن آن کمتر شناخته‌شده است، با این وصف برخی اسناد تاریخی و باستان‌شناختی گویای این مطلب است که شالوده اولیه شهر تاریخی اصفهان در بیش از ده هزار سال قبل بر روی هسته‌های روستایی شکل‌گرفته که در دشت بزرگ اصفهان و در مجاورت زاینده‌رود پراکنده بود و قدمت برخی از آن‌ها همچون یوان به چیزی در حدود یازده هزار سال قبل می‌رسد. بااین‌حال شکل‌گیری برخی روستاها و یا محلات اولیه و باستانی اصفهان همچون کوشک، دردشت، کران و جویباره و هسته‌های اولیه شهری در عصر باستان همچون مهربین، جی و شهرستانه در این دشت بزرگ و در امتداد مسیر زاینده‌رود و یا به‌واسطه آن شکل گرفت، زیرا دشت بزرگ اصفهان از آغاز دوران یکجانشینی انسان در فلات مرکزی ایران (پس از پایان عصر غارنشینی) در بیش از ۱۲ هزار سال قبل با خشک‌سالی ممتدی دست‌وپنجه نرم کرده و تمامی این مراکز اجتماعی انسانی در دشت عظیم و فراخ اصفهان حیاتشان به‌صورت مستقیم با جریان زاینده‌رود پیوند خورده بود.
بررسی‌های تاریخی و شواهد باستان‌شناسی حاکی است که کارکرد برخی آثار کهن تاریخی همچون دژماربین (مینو دژ) بر فراز کوه آتشگاه که قدمت آن به دوران پادشاهی اسطوره‌ای طهمورث پیشدادی نسبت داده‌شده، حفاظت از حیات اجتماعی، باغ‌ها و زمین‌های زراعی مردمان منطقه باستانی مهربین (ماربین) در کرانه‌های رود بوده است. با این وصف شاید اصفهان ازجمله معدود شهرهای جهان است که محور شکل‌گیری دوران فرهنگ و سپس تمدن در آن نه بر اساس اقتصاد و ارتباطات بین‌المللی، بلکه بر اساس کشاورزی و با تکیه‌بر منابع آبی زاینده‌رود بوده است.
با توجه به اینکه زاینده‌رود همواره رود کم‌آبی بوده است، نیاکان در ادوار مختلف راه‌کارهای متنوعی را در راستای استفاده بهینه از آب این رود به‌ویژه در فصول گرم سال اندیشیده بودند که از آن جمله می‌توان به ایجاد یک شبکه گسترده از نهرهای منشعب از زاینده‌رود در داخل شهر اصفهان اشاره کرد که در گویش محلی مادی خوانده‌شده و هم‌اینک مسیرهای ۱۰ مادی در شهر اصفهان هنوز موجود است که بزرگ‌ترین آن مادی نیاصرم خوانده می‌شود. بااین‌حال سرچشمه بسیاری از قنات‌های موجود در دشت بزرگ اصفهان آب‌های زیرزمینی حاصل از رسوخ آب این رود به طبقات مختلف زمین در این دشت بوده، به‌گونه‌ای که به دلیل کمبود بارش دائمی باران، منشأ تغذیه آب‌های زیرزمینی دشت بزرگ اصفهان آب این رود بوده که صحت این نکته را می‌توان در ایجاد بندهای تاریخی همچون پل خواجو به عینه مشاهده کرد. بااین‌حال این بحث به همین‌جا محدود نمی‌شود به‌گونه‌ای که در طی دهه نود خورشیدی، برخی کاوش‌های باستان‌شناسی منجر به کشف برخی مجراهای زیرزمینی آب به‌صورت روباز و سرپوشیده در مناطق مختلف بافت تاریخی اصفهان شد که همین نکته نشان‌دهنده ابتکار عمل نیاکان در انتقال آب (احتمالاً آب آشامیدنی) بوده که به نظر می‌رسد سرچشمه بسیاری از آن‌ها رودخانه زاینده‌رود بوده است. با این وصف مبرهن است که زاینده‌رود تنها شاهرگ حیاتی محور بزرگ و تاریخی و تمدنی دشت بزرگ اصفهان در قلب ایران تاریخی به شمار می‌رود.

نقش زاینده‌رود در امتداد حیات فرهنگی و تمدنی فلات مرکزی ایران
بی‌شک هرگاه سخن از نقش زاینده‌رود در امتداد حیات فرهنگی و تمدنی ایرانیان به میان می‌آید نمی‌توان گفتار شادروان دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، مورخ و ادیب شهیر ایرانی را نادیده انگاشت که درباره زاینده‌رود اظهار داشت: داستان زاینده‌رود تنها سرگذشت یک رود نیست بلکه بخشی از تاریخ و تمدن اقوام ایرانی است.
با این وصف در این گفتار تنها به تبعات منفی اقلیمی و طبیعی خشک شدن بخشی از مسیر زاینده‌رود و به‌ویژه تبعات منفی پدیده فرونشست زمین پرداخته‌شده بلکه مراد پرداختن به تبعات منفی بزرگ‌تری است که در زمان طولانی‌تری رخ می‌نماید و آن عبارت از تبعات منفی فرهنگی امتداد خشکی زاینده‌رود است.
اگر بپذیریم که شکل‌گیری دوران فرهنگی و حیات تمدنی مردم فلات مرکزی ایران بر مبنای کشاورزی شکل یافته، بی‌تردید امتداد حیات تمدنی فلات مرکزی ایران در ادوار مختلف به‌ویژه در جهان فردا بر مبنای ادامه حیات زاینده‌رود است. امروزه بر کسی پوشیده نیست بخش قابل‌توجهی از شکل‌گیری فرهنگ و تمدن کهن ایرانی، سپس پایداری آن در ایام پرمخاطره مختلف تاریخی و سپس جهانی‌شدن آن مرهون پایداری فرهنگ و تمدن فلات مرکزی ایران بوده و ادامه حیات اجتماعی و فرهنگی این خطه از ایران‌زمین نیز وابستگی تامی به امتداد حیات زاینده‌رود دارد، به‌گونه‌ای که اگر ایران علی‌رغم تمامی مشکلات، طلایه دار فرهنگ و تمدن اسلامی در طی ۱۴۰۰ سال حیات دین اسلام شد، بخش قابل‌توجهی از آن مرهون حیات پرفروغ شهر تاریخی اصفهان بوده است و شاهد بارز آن شکل‌گیری مکتب بزرگ علمی، فرهنگی و هنری اصفهان در سده‌های یازدهم و دوازدهم هجری قمری و در امتداد دوران هزارساله تکاپوی همیشگی ایرانیان برای ادامه حضور در تاریخ (از سده اول تا سده دهم هجری قمری) پس از یورش اقوام مختلف همچون تازیان، ترکان، مغولان و تیموریان به این سرزمین کهن بوده است. به‌گونه‌ای که این مکتب عظیم به‌عنوان آخرین جلوه‌گری علمی و فرهنگی جهان شرق در برابر دوران رنسانس مغرب زمین در سده هفدهم و انقلاب صنعتی در سده هجدهم میلادی به شمار می‌رود و جالب اینجاست که در جای‌جای این مکتب علمی و فرهنگی نقش زاینده‌رود همچون جشن آبریزگان و یا جشن خاج شویان و یا در گفتار بسیاری از بزرگان به چشم می‌خورد.
گرچه صد رود است در چشمم مدام/ زنده رود و باغ‌ کاران یاد باد (حضرت حافظ)
با این وصف مبرهن است که جریان زاینده‌رود به‌صورت مستقیم همواره منشأ اثر در بروز تفکرات مختلف نخبگان فلات مرکزی ایران است به‌ویژه در عصر صفوی که اصفهان به مدت یک‌صد سال تختگاه شهریاران صفوی بود و پس‌ازآن نیز تا دوران معاصر عنصری حیات‌بخش در بروز تفکرات گوناگون نخبگان اصفهان و پهنه فرهنگی دشت بزرگ اصفهان بوده است. با این وصف اصفهان به مدد زاینده‌رود در سده‌های یازدهم و دوازدهم هجری قمری به جهان شهری بزرگ بدل شد که فراتر از یک قوم و یا حتی یک ملت، خدمات ارزشمند فرهنگی را در قالب تمدن بزرگ اسلامی به جهان بشریت ارائه کرد. و این در حالی است که در طی دو دهه اخیر و با افزایش تنش آبی زاینده‌رود و طولانی شدن ایام خشکی این رود به‌ویژه در داخل شهر، همگان متفق‌القول هستند که توسعه فرهنگی اصفهان و نقش آن در امتداد حیات فرهنگی کشور به نحو چشمگیری کاهش‌یافته است.

زاینده‌رود و صنعت گردشگری در فلات مرکزی ایران
با توسعه شتابنده صنعت گردشگری در جهان و سپس در ایران، مشخص شد که رقابت تنگاتنگی میان مقاصد برتر گردشگری در جهان در راستای جذب گردشگران در دهه سوم از سده بیست و یکم میلادی به وجود آمده و در این میان یکه‌تازی دوساله ویروس منحوس کرونا و رکود در بسیاری از ساختارهای گردشگری جهان این رقابت را در جهان پسا کرونا بیش از هر زمان دیگر شدت بخشیده است.
در این میان فعالان گردشگری در بسیاری از مقاصد گردشگری خصوصاً گونه‌های گردشگری فرهنگی و طبیعی که بیشترین تعداد گردشگران را در جهان به خود اختصاص داده‌اند با تمامی توان به دنبال معرفی پیشینه فرهنگی خود به جهانیان از طرق مختلف به‌عنوان داشته‌های خود در راستای ادامه حیات در گردونه رقابت بین‌المللی هستند. در این میان پیشرفت سریع علومی همچون بازاریابی در جهان متکثر امروزی اثبات نموده که بسیاری از فعالان گردشگری جهان پا به‌پای سایر فعالان اقتصادی به مقوله جدید برندسازی روی آورده‌اند و از این طریق به جذب هر چه بیشتر گردشگر می‌ورزند که دراین‌بین در کشورمان ایران با توجه به دارایی ارزشمند فرهنگی هنوز در ابتدای راه هستیم.
نوروز امسال برای فعالان گردشگری نصف جهان از یک‌سو پس از دو سال شیوع بیماری کرونا، اولین نوروز کم‌خطر پس از گسترش مناسب واکسیناسیون به شمار می‌رفت و از سوی دیگر جاری بودن زاینده‌رود منجر به ثبت رکود بازید بیش از یک میلیون و هشت‌صدهزارنفری گردشگران از محور تاریخی و طبیعی زاینده‌رود در داخل شهر اصفهان شد.
حال با توجه به کمبود آب و بی‌بازده بودن کشاورزی به‌ویژه از نوع سنتی آن در فلات مرکزی ایران و کم بازده بودن صنعت به‌واسطه نیاز به آب فراوان و نیاز به نیروی غیربومی و معضلات اجتماعی ناشی از آن و ایجاد آلودگی هوا، مسئولان استان در طی دهه نود خورشیدی به‌تدریج به این نتیجه رسیدند که تنها راه‌کار ادامه حیات اقتصادی و توسعه اقتصاد فرهنگی در تمامی مناطق استان، پرداختن به صنعت گردشگری است. با این وصف توسعه این صنعت بزرگ و درعین‌حال ظریف با تنها حرف عملی نمی‌شود بلکه برای دست‌یابی به توسعه پایدار نیازمند ابزار مناسب و استفاده حداکثری از تمامی منابع طبیعی و فرهنگی استان از یکسو و توسعه همگرایی میان تصمیم گیران و تصمیم سازان استان از سوی دیگر هستیم، لذا یکی از مهم‌ترین حلقه‌های مفقوده توسعه گردشگری استان و همچنین چگونگی امتداد حیات فرهنگی و تمدنی ایرانیان از طریق نخبگان فلات مرکزی ایران در سده جدید خورشیدی، تضمین ادامه حیات زاینده‌رود در تمامی مسیر آن است و بس.
شهرام امیری، کارشناس ارشد میراث‌فرهنگی و گردشگری استان اصفهان