آئین افتتاحیه نمایشگاه شماره یک با آثار استاد احمد رضا دهانی پیشکسوت رسانه و خبر در مجتمع فرهنگی مطبوعاتی اصفهان
شهزاد بهادری؛ به همت مدیریت مجتمع فرهنگی مطبوعاتی اصفهان آئین افتتاحیه اولین نمایشگاه در قالب (سلسله نمایشگاههای تخصصی آثار اساتید و پیشکسوتان رسانه اصفهان) با آثار استاد احمد رضا دهانی در ۱۶ اردیبهشت ماه سالجاری و با حضور جمعی از پیشکسوتان رسانه، خبرنگاران جوان ،عکاسان خبری و مدیران فرهنگی استان در سالن (قلم) این مجتمع برگزار گردید.
بدون شک این حرکت قابل تقدیر الگویی برای نسل جوان و مشتاقان خبرنویسی همچنین انتقال درست تجربهها و معرفی چهره های ماندگار و با تجربه رسانه که مانند گنجینه های با ارزش می بایست مورد تکریم قرار گرفته و به جامعه فرهنگی استان معرفی گردند میباشد .
به محض وارد شدن به نمایشگاه حسی آشنا اما با عطر غربت وجودم را در بر می گیرد، می توانی رد پای سالها عشق به خبر و رسالت خبر را که در این سالها از دست دادن بهارهای بسیار در خزان عمر کمترین تاوانش بوده است را در لوح های تقدیر با امضاهای مدیران و مسئولین مختلف،کارت های شناسایی مربوط به حضور در جشنواره و برنامه های گوناگون، مصاحبه،خبر، گزارش های متنوع،تندیس ها و تصویر ها نظاره کنی.
همکاران آرام آثارهای استاد دهانی را رصد می کنند. لبخند تلخی به روی صورتم می نشیند، با خود می اندیشم چه آسان بیش از سی سال تجربه در ۳۰ دقیقه مرور میشود!
.روزهایی که رسیدنش به این مقطع استادی قطعا کار آسانی نبوده و قطعا می بایست چون کوه استوار و اراده ایی آهنی دربرابر مشکلات عرصه خبر داشته باشی(محکم چون سرو،ایستاده در باد)
عکس برادر شهید شان، پدر و مادر مهربانی که آسمانی شدند در لابه لای تابلوهای مزین شده به شعری به قلم توانمند وی هزاران داستان ناگفته دارد.
استاد احمد رضا دهانی به کنارم می آید و در خصوص هر تابلوی خبری، داستانش را که باعث به تصویر کشیدن این خبر شده برایم باز گو می کند. بعضی موضوع ها را می توان برایش یک کتاب قصه چند صد صفحه ایی نوشت!
فقط افرادی که صاحب قلم هستند می توانند بفهمند در پس یک خبر کوتاه چه موجی از سختی ها و نگاه جستجوگر یک خبرنگار پنهان شده و بدون شک اگر (عشق به خبرنگاری نبود) این شغل هرگز پایدار نبود.
حجت الاسلام میثم ریاحی مدیریت مجتمع مطبوعاتی اصفهان در خصوص هدف از برگزاری این نمایشگاه گفت ؛وظیفه ذاتی مجتمع فرهنگی مطبوعاتی تسهیل کردن ارتباطات بین شهروندان و رسانه می باشد برگزاری این نمایشگاه یک مقدمه است تا مردم شهر اصفهان و حتی اکثر صاحبان قلم با آثار پیشکسوتان مطبوعاتی آشنا شوند، لذا این طرح ابتدا در هیات امنا و سپس در هیات مدیره مطرح و تصمیم گرفته شد یک سری سلسله نمایشگاه آثار اساتید را برپا کنیم تا خبرنگاران جوان و رسانه های نوظهور که تازه پا در این عرصه گذاشته اند( ببینند اساتیدی که سالها در این حیطه فعالیت و به قول معروف استخوان خرد کردند و به آنها لقب استادی دادهاند با یکبار نوشتن استاد نشده و سالها در این مسیر سنگلاخی گام برداشته اند.
امروز می توانیم این واژه را در تک تک آثار استاد احمد رضا دهانی شاهد باشیم و انشالله با برپایی دیگر نمایشگاه ها و آثار دیگر عزیزان سعی می کنیم زحمات صاحبان قلم را در معرض دید مردم و اصحاب رسانه قرار دهیم و بازدید از این نمایشگاه برای عموم آزاد است.
بدون شک این حرکت مقدمه ایی در راستای معرفی و تکریم اساتید عرصه خبر است حتی بسیاری از مدیران ما حضور این اساتید و آثار فاخر آنها اطلاعی ندارند، ما خواستیم به عزیزانی که در عرصه خبر فعالیت میکنند یا به نوعی با اصحاب رسانه در ارتباط هستند بگوییم اگر افرادی را با عنوان استاد خطاب می کنيم بی دلیل نیست.
استاد احمد رضا دهانی با این عنوا ن که بیش از سه دهه از زندگی من درقاب همین تصاویر و خبرها ها خلاصه و طی شده گفت: برگزاری این نمایشگاه خاطرات گذشته مرا دوباره زنده کرد، البته هستند بزرگانی از من پیشکسوت تر که امیدوارم آثار خود را جمعآوری کرده و ما بتوانیم شاهد حضور آنها نیز باشیم. البته من نتوانستم همه آثار خود را در این زمان کوتاه جمع آوری کنم و فقط به روی یکی از میزهای حاضر حدود ۱۸۰۰ خبر کلاسور شده وجود دارد.
قطعاً کسانی که در حیطه خبرنگاری گام می گذارند باید عاشق این حرفه باشند من در این سه دهه دوره های فشرده خبرنگاری را با اساتید مختلف تجربه کردم و اولین استاد من دکتر اسماعیلی و در قالب ۸۰ نفرساعت آموزش دیدم .البته تحصیلات رسانهای نیز میتواند مزید بر علت باشد. من در این سالها هم زمان تولید محتوا میکردم ، خبرنگار و سرپرست روزنامه و مدیر دفتر مدیرعامل بودم و در کنار کار هنر در حیطه شعر و داستان نویسی فعالیت می کردم. آن سالها کارکردن در رسانه به این آسانی نبود ما باید عکس ها را در پاکت گذاشته و از دروازه تهران به تاکسی ها میدادیم تا به تهران برده و در ترمینال تهران فرد مورد نظر گرفته و آن را برای چاپ به دفتر روزنامه برساند. گاهی ساعت ها باید التماس یک راننده را می کردی تا پاکت عکس را قبول کند.من از همه عزیزانی که قبول زحمت کردند و این نمایشگاه را بر پا نمودند تشکر می کنم. امروز خاطرات تلخ و شیرین من طی این ۳۰ سال زنده شد به خصوص خاطرات همکاران گرانقدری که دیگر کنار ما نیستند اما یاد و خاطرات شان و قلم های ماندگار آنها هرگز از لوح دلم ما پاک نمی شود و در پایان گفته ام را با این بیت شعر به پایان می برم که خلاصه زندگی من در آن نهفته است.
جوانی شمع ره گردد که جویم زندگانی را
نیستم زندگانی را و گم کردم جوانی را